چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

... تمام شد.

تا جلوه کرد چشم تو. عالم شروع شد
سیر و سلوک حـضرت آدم شروع شد

انسان هبوط کرد و به قعر خودش رسید
چون ابتلای عشق تو مبهم شروع شد

سنگینی نگات هنوزم به دوش ماست
شرمندگی  و غربت ما هم شروع شد

با زخم های جسم تو درمان شدیم ما
درمان به اشک دیده که با غم شروع شد

والشمر جالسن*... به روی سینه اش نشست
مادر(س) رسید و حضرت خاتم(ص)... شروع شد

قرآن به روی نیزه به کهف تنور رفت
زینب(س) رسید و سوره ی مریم شروع شد

بگذار بگذریم از این روضه های سخت
اشک خود خداست که کم کم شروع شد

ما زاده های شصت و یکم سال هجرتیم
کار جنون ما ز محرم شروع شد
--------

حال خراب من که همین شعر هم ازوست
از آن زمان که سر نشکستم شروع شد


* برداشت از شعری که دیوانه کرده مرا

نظرات 1 + ارسال نظر
خاکستر دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:59 ق.ظ http://hri.blogfa.com


احسنت ...
حال خراب من
از آن زمان که سر نشکستم شروع شد...
احسنت
.
.
التماس دعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد