تا جلوه کرد چشم تو. عالم شروع شد
سیر و سلوک حـضرت آدم شروع شد
انسان هبوط کرد و به قعر خودش رسید
چون ابتلای عشق تو مبهم شروع شد
سنگینی نگات هنوزم به دوش ماست
شرمندگی و غربت ما هم شروع شد
با زخم های جسم تو درمان شدیم ما
درمان به اشک دیده که با غم شروع شد
والشمر جالسن*... به روی سینه اش نشست
مادر(س) رسید و حضرت خاتم(ص)... شروع شد
قرآن به روی نیزه به کهف تنور رفت
زینب(س) رسید و سوره ی مریم شروع شد
بگذار بگذریم از این روضه های سخت
اشک خود خداست که کم کم شروع شد
ما زاده های شصت و یکم سال هجرتیم
کار جنون ما ز محرم شروع شد
--------
حال خراب من که همین شعر هم ازوست
از آن زمان که سر نشکستم شروع شد
* برداشت از شعری که دیوانه کرده مرا
احسنت ...
حال خراب من
از آن زمان که سر نشکستم شروع شد...
احسنت
.
.
التماس دعا