چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

شیرینم و به تلخی کامی نیاز نیست...

قصه ام تلخ تر شده با تو...

عمرم ای عشق سر شده با تو


دردهای مرا نمی فهمی

که همه بیشتر شده با تو


چشم هایم شدند چشمه ی اشک

پیکرم خیس و تر شده با تو


این قَدَر خون دل به من دادی

همه جسمم جگر شده با تو


زخمی تیغ و تیر ِ مژگانم

دوری از تو سپر شده با تو


ناله هایم نبرده ره به وصال

زندگی بی ثمر شده با تو


آسمانم خیال پرور باش

قصه بی بال و پر شده با تو


به تناقض رسیده ام دیگر

مصطفی در به در شده با تو...


خرمشهر - کناره ی کارون

نظرات 3 + ارسال نظر
محمد شیاسی پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:34 ق.ظ http://ashnaiy.blog.ir/

سلام دادا مصطفی
احسنت... غزل دلنشینی بود...

راسی کناره‌ی کارون التماس دعا :)

مریم پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 05:54 ب.ظ http://taeghon.persianblog.ir/

سلام
زیبا بود
موفق باشید
یا علی

روحانی جمعه 9 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 05:16 ب.ظ

زندگی بی ثمر شده با تو

واسه همین یه مصرع اندازه ده صفحه دارم که بنویسم.
به همین سه نقطه بسنده می کنم.

...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد