قصه ام تلخ تر شده با تو...
عمرم ای عشق سر شده با تو
دردهای مرا نمی فهمی
که همه بیشتر شده با تو
چشم هایم شدند چشمه ی اشک
پیکرم خیس و تر شده با تو
این قَدَر خون دل به من دادی
همه جسمم جگر شده با تو
زخمی تیغ و تیر ِ مژگانم
دوری از تو سپر شده با تو
ناله هایم نبرده ره به وصال
زندگی بی ثمر شده با تو
آسمانم خیال پرور باش
قصه بی بال و پر شده با تو
به تناقض رسیده ام دیگر
مصطفی در به در شده با تو...
خرمشهر - کناره ی کارون
سلام دادا مصطفی
احسنت... غزل دلنشینی بود...
راسی کنارهی کارون التماس دعا :)
سلام
زیبا بود
موفق باشید
یا علی
زندگی بی ثمر شده با تو
واسه همین یه مصرع اندازه ده صفحه دارم که بنویسم.
به همین سه نقطه بسنده می کنم.
...