چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

سی و سه سال ...

دم می زنی تمام دلت بال و پر شود

خون می خوری که دار و ندارت جگر شود


انگار قسمت تو و دیوانگی توست

باید سی و سه سال * از این زخم سر شود


شاید رسیدی و سر راه بهشت ِ قرب

یک روضه هم شنیدی و این چشم تر شود


وقتی پدر برای پسر گریه می کند

دنیا بعید نیست اگر پر شرر شود


من با همین زمین و زمان سینه می زنم

روزی قضا نوشته که روزی قدر شود


چیزی نمانده است به پایان و ابتدا

باید صد و سی و سه غزل ... شعر تر شود


*در روایتی خوانده بودم سی و سه سالگی نقطه ی عطف عمر شیعیان است.

نظرات 2 + ارسال نظر
صاحبدل بیدل سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:04 ب.ظ

سلام
پس منتظر عطف زندگیم باشم..........
شعر زیبایی بود

محمد شیاسی چهارشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 08:55 ب.ظ http://ashnaiy.blog.ir

یقین بکن که به سی هم نمی‌رسد عمرت
و باعثش منم و پیچ و تاب گیسویم

سلام
مخلصیم.. لطفت سابقه ممد جون :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد