چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

این شرح کل ماجراست...

عشق اگر در پرده ی انکار باشد بهتر است

کار عاشق هم کمی اقرار باشد بهتر است


تا که آغوشت نباشد من کجا منزل کنم؟

خانه ام بر روی دوشم بار باشد بهتر است


گرچه در هر حالتی چشمت دلم را برده است

طبق فتوای جنون بیمار باشد بهتر است*


من برای چشم های تو غزل ها گفته ام

طبع شعرم روز و شب در کار باشد بهتر است


می رسم.. می رانیم.. این شرح کل ماجراست

از من اصرار.. از شما انکار باشد بهتر است


چاره ای هم نیست در باغی چنین آفت زده

گل اگر بر ساقه اش یک خار باشد بهتر است


داستان وصل ما هم سخت رویایی شده

بی نظیری مثل تو ... بی یار باشد بهتر است


زندگی معنا ندارد.. مرگ همزاد من است

من سرم بر روی چوب دار باشد بهتر است


مطلع الفجر ِ شهادت را برایم وحی کن

صبح  خون آلود  و شامم تار باشد بهتر است


در طواف عشق هم حتی پریشانیم ما

چشم هایت نقطه ی پرگار باشد بهتر است


خواب بودم در ازل جاماندم از عاشور تو

دل پس از این تا ابد بیدار باشد بهتر است


----

* من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم

   چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم


نظرات 6 + ارسال نظر
محمد شیاسی چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:56 ب.ظ http://ashnaiy.blog

داستان وصل ما هم سخت رویایی شده
بی نظیری مثل تو ... بی یار باشد بهتر است

زندگی معنا ندارد.. مرگ همزاد من است
من سرم بر روی چوب دار باشد بهتر است

--------------------
مثل اکثر شعرات پرحس بود... خیلی خوب بود...

مخلصیم ممد جون
لطف ها میکنی میای وبلاگ حقیر :)

فاطمه چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 05:12 ب.ظ http://majhool.blog.ir

گرچه در هر حالتی چشمت دلم را برده است
کار عاشق هم کمی اقرار باشد بهتر است ...
.
لفظ و معنی عالی ..
مفاهیم بیان شما مشترکه در هر شعری

ممنون از نقد و نظرتون
البته نگفتین این خوبه یا بد؟!!
شاید به تکرار رسیده باشم

فاطمه چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:44 ب.ظ http://majhool.blog.ir

یک جور مشخصه ی شعریه ..
در شما خوبه چون معنا رو رعایت می کنید و درگیر واژه ها نمیشید
در واقع شعرتون بیشتر حرفی برای گفتنه نه لفظی برای شعر شدن و آهنگ و وزن گرفتن به هر قیمتی ..
این که یک سری تعابیر مشترک باشه در شعرهای یک شاعر ممکنه تکرار و کثرت باشه ، اما تا وقتی که خودش بهشون اعتقاد داره و بر کلمات غلبه می کنه باعث خستگی مخاطب نمیشه و لذت آوره .
مثل شعرهای حافظ که همینطوری آدم میتونه حدس بزنه شاعرش کیه ..
البته شما که مشحونید از سعدی و دلخون از حافظ ... :)

خیلی ممنون... حقیقتن استفاده کردم از نقدتون.. البته فارغ از تعاریفش :)

صفوی چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:50 ب.ظ


به قول آقای ما
طیب الله انفاسکم ..

سلامت باشین...
نظر لطف شماست قطعن

روحانی پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:23 ق.ظ

بسیار زیبا
به وجد اومدم از خوندنش

می رسم.. می رانیم.. این شرح کل ماجراست

....

بی نظیری مثل تو ... بی یار باشد بهتر است

...
گاهی در تقابل با اثری هنری، روح لطیف آدم ها بیشتر از اثر در به وجد اومدنشون موثره
این همان گاهی است ...

فرجی دیگر پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 01:04 ق.ظ http://www.farajidigar.parsiblog.com

من برای چشم های تو غزل ها گفته ام
طبع شعرم روز و شب در کار باشد بهتر است...
سلام تبارک الله
در کمال بی حوصلگی لا به لای صفحات نت ورق می زدیم چشممان خورد به وبلاگتان رفع بی حوصلگی شد...
انشالله همیشه مورد لطفشون قرار بگیرید و طبع فعالتون هم باز بسراید برای خانوم!...
همیشه به طبع شعرا و به خصوص آیینی غبطه می خورم حتی اگر خیلی هم قوی نباشد( البته این قسمت درمورد شما نیست) چون علاوه بر کوشش معتقدم حتما جوششی هم هست که متاسفانه بعضی از اهل این جرگه معتقدند فقط کوششی است
خدا نگهدار

سلام
خدارو شکر فایده ای بر این غزل مترتب شد
ممنون از لطفتون
اهل بیت علیهم السلام معدن رحمت و لطف به همه ی عوالم وجودند.. ما هم ذره ای عدم گونه در این گستره
یا علی ع

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد