چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

من و حافظ

قطع و وصلی است میان ِ لب ِ ناب ِ من و تو
گو که پی برده به الفاظ ِ خراب ِ من و تو


"محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد"
حال افتاده به دنبال ِ عتاب ِ من و تو

"ما کجاییم و ملامت گر بی‌کار کجاست"
آن که یک عمر کند صرف ِ جواب ِ من و تو

"هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد"
منتها ریخته آن را به حساب ِ من و تو

"پنج روزی که در این مرحله مهلت داریم"
پنج روزیست پر از رنج و عذاب ِ من و تو

"ظاهراً حاجت تقریر و بیان این همه نیست"
که بریزند حضوری به غیاب ِ من و تو

مصرع ها داخل گیومه از حضرت حافظ

شراب ِ کهنه بوی تازه دارد

السلام علیک یا امیرالمونین(علیه السلام)


شراب ِ کهنه بوی تازه دارد

که در ویرانه ی دل، سازه دارد


فقط یک بار در خلقت خطا کن

خطای تیغ ِ تیزت بازه دارد


سرم را گوش تا گوش ار ببرّی

 مرا حلقوم ِ تر آوازه دارد


بکش تیغ و سر ِ من را جدا کن

که شوق وصل هم اندازه دارد