چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

دَمِ تو می کُشد و شاید و اگر نکند


مرا نصیحتِ دیوانگان اثر نکند

که یادِ چشمِ تو از خاطرم گذر نکند

 

نشسته اَم که ببینم چه پیش می آید

که راه فاصله را از تو بیشتر نکند

 

برای سینه ی ما خونِ دل دوای دل است

نباید این همه غم زخمه بر جگر نکند

 

مباد خشک بماند لبم از این اشعار

مباد شعر و غزل را لبِ تو تر نکند

 

تو هر که را که خریدی به دستِ خود کُشتی

دَمِ تو می کُشد و شاید و اگر نکند

 

نمازِ ظهر بخوان گرچه تیغ می بارد

هلا که پیکرِ ما خویش را سپر نکند

 

صلاح نیست که من بیش از این اشاره کنم

که عشق گفت بگو روضه باز تر نکند


نظرات 2 + ارسال نظر
غریبه پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 08:16 ب.ظ

زیبا .

ممنون

111 یکشنبه 14 دی‌ماه سال 1393 ساعت 03:48 ب.ظ

نگفته باشد ازاین بعد بین مان اسرار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد