من کیستم؟ آواره ای مغلوبِ چشمانت
بعد از هزاران اهدنا... مغضوبِ چشمانت
فرقی ندارد بعد از این با من چه خواهی کرد
درگیر آرامش و یا آشوب چشمانت
تحویل کن با سالِ نو... حوّل الی حالی
حالِ بد من را به حالِ خوبِ چشمانت
باید چه کرد از چشم تو سهمِ جنون برداشت
کی می شود یک بار شد محبوبِ چشمانت؟
ما را به حالِ خویشتن مگذار ... می میریم
بسپار دستِ حاکمی منصوبِ چشمانت
- غزل دست نخورده ی شب ِ عید
- عذرخواهی بابتِ شعرهای ضعیف و ویرایش نشده و غیره
توفیقاتتان مستدام....
ممنون
برای ما اسبابِ خاطررنجه میشه اینکه اشعارتون رو میگید ضعیف..
حقاً که اینطور نیست،
حالی میکنیم ما با غزل هاتون.
خدا به حالتون برکت بده. :)
مخلصیم.
شما لطف داری