بازارِ شَهد و بامیه گرم است از لبت
بیچاره من نباشم اگر مست از لبت
ماهِ صیام می رسد و مست می کنیم
روزی دو مرتبه... همه در بست از لبت
تو اولی... تو سیر و سلوکی... تو آخری
آدم... علی الخصوص لبش... مست از لبت
دیوانه ما... که خوب چشیدیم از لبت
عاقل کسی که هیچ نخوردست از لبت
از ما مخواه صورتِ ظاهر رها کنیم
کی می کشد خیالِ غزل دست از لبت؟!
أتمنی لک النجاح و التوفیق :)