چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

شطح ِ سوم


هر چه بودم باختم... دل را نمی دانم چرا؟

اصل را بردند... حاصل را نمی دانم چرا؟


نقص ِ پیمانم... خودم می دانم این احوال را

الوفای عهد ِ کامل را نمی دانم چرا...؟


در فرایض هیچ قُربی نیست بینِ ما و او

روضه و قرب ِ نوافل را نمی دانم چرا؟


عافیت دادیم و راه ابتلا را می رویم

بسته اند ابوابِ منزل را نمی دانم چرا؟


در کنارِ یار جای بهتری نزدِ من است

او که باشد در مقابل را نمی دانم چرا...؟


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد