چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

شطح ِ هفتم


به روی زخمِ کهنه، می نشانی مرهمی دیگر

غمم کم نیست اما باز با داغت غمی دیگر...


نمی فهمم چرا هستم.. نمی دانم چه می خواهم

سوالی سخت بر روی سوالِ مبهمی دیگر


هنوز از پیچکی نگذشته دامِ دیگری پهن است

نمایان می شود در جاده ها پیچ و خمی دیگر


نفحت فیه من روحی مرا آدم نکرد ای عشق

لبی بگذار بر لب هام شاید با دمی دیگر...


سرانجامی ندارد آخر این تبعید طولانی

حهانی تازه باید ساخت... از نو آدمی دیگر


نظرات 2 + ارسال نظر
وحید خضاب پنج‌شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 04:52 ب.ظ

هر روز زیباتر از قبلی

تا کی برسیم به شما خدا عالمه...

حسین علی اکبری دوشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:13 ق.ظ

عالی مصطفی جان!

مخلصم حسین جون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد