چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

به پای خویش بیا تا از این جهان برویم...


به اذنِ درد... کسی گفت: بی امان برویم


بدونِ مقصدِ معلوم و بی نشان برویم


 

از این تعفنِ من... تو... شما... عبور کنیم


به قیدِ دود و دَمی با هوازیان برویم


 

رها شویم و از این زمینِ حیرانی


به ناکجای ترین جایِ آسمان برویم


 

چه دیده ای مگر از روزهای تکراری؟


بیا زِ واقعیت ها به داستان برویم


 

جهان مصیبتِ تکرارِ تلخِ آدم هاست


به پای خویش بیا تا از این جهان برویم...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد