چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

یک پلک - یک غزل ...


بار هر باری که بگذاری تحمل کردنی ست

حرفی از محنت نزن، با تو تغافل کردنی ست

 

شمع خود می سوخت تا پروانه را آتش کشد

قصه های سوختن در هر سخن گُل کردنی ست

 

چند وقتی هست حافظ را نهادم گوشه ای

بس که دیدم چشم های تو تفال کردنی ست

 

عاشقت شاعر اگر باشد چه رزقی داشته...

پلک بر هم می زنی چشمت تغزّل کردنی ست

 

با حساب «یک غزل - یک پلک» باید گفت که...

دیر یا زود عاشقت در شاعران گل کردنی ست

 

*

... بعد از فواره های بوستان آموختم

اوجِ قربت هم اگر باشی تنزّل کردنی ست...

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد