چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

خلوتی کافی ست تا خونی بریزد پای عشق


ما الف خواندیم و ماندیم از شروعِ بای عشق

کس چه می داند به جز معشوق از فردای عشق


سرّ ما را در سراپای خموشی ریختند

دم نزد - یک بار حتی -  دل از آن غوغای عشق


عشق شاید پره در باشد ولیکن بهر ما

خلوتی کافی ست تا خونی بریزد پای عشق


ما چه می دانیم حیرت چیست با آیینه ها

فقرِ ذاتی داشتیم از روی استغنای عشق


مست شد از جلوه ی زینب(س)... بیابانگرد شد

هر کسی یک جرعه نوشیده ست از صهبای عشق


خواب ماندم در ازل جا ماندم از یاری تو

اشکِ محرومیت ام ریزد به عاشورای عشق


یا امیرالمومنین(ع) بر تیغ خود تابی بده

طی کنم این راه را تا کربلا با پای عشق


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد