آخر قدم به خانه ی آخر گذاشتم
در آسمانِ بی کسی ام پر گذاشتم
با یاد مرگ می شود از زندگی سرود
بر دارِعارفانه ی خود سر گذاشتم
عشّاقِ تن فروش غزل را فروختند
من پای شعرِ چشمِ تو باور گذاشتم
حالا که سی گذشته... اگر قرن هم گذشت
پیداست زخمه ای که به پیکر گذاشتم
این اشک ها برای خودم می چکد ولی...
سهم تو را دو چند برابر گذاشتم
آب جنون و عقل به یک جو نمی رود
ناچار پا به جاده ی دیگر گذاشتم...
پنجشنبه 31 فروردینماه سال 1396 ساعت 05:10 ب.ظ
غزل های شما بسیار قوی است . پیروز باشید . حظ بردم .
ممنونم. لطف شماس