چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

آشفته‌گی


آشفته‌ای که جز تو تکلّم نمی‌کند

آیینه‌ای که بی تو تبسم نمی‌کند

عاشق کمانِ تیرِ غم و رنجه‌ی خود است
حیرانِ این نشانه هدف گم نمی‌کند


هرکس که وعده‌اش به قرارِ محبتی‌ست

در راهِ عشق تکیه به مردم نمی‌کند

آنکس که تا مقام‌ِ تحیّر رسیده است
در بابِ هیچ چیز تحکّم نمی‌کند

خاموشم از رهاییِ دریای بوالعجب
یک برکه‌ی جدا که تلاطم نمی‌کند...



نظرات 2 + ارسال نظر
ه دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1396 ساعت 01:22 ق.ظ

اگرچه نیست وصالی
ولی خوشم به خیالت

منم خوشم به خیالش

ه شنبه 25 آذر‌ماه سال 1396 ساعت 09:47 ب.ظ

نمیبینم از همدمان هیچ برجای
دلم خون شد از غصه ساقی کجایی...

یه جایی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد