چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

مرهم

بهشت بود و تو بودی. بهار آدم بود

تبسم تو برایم شروع عالم بود


چه لحظه های قشنگی. فقط تو بودی و من

و داستان تو و من همیشه مبهم بود


صدای بال ملائک به گوش می آمد

دل من و دل تو در بهشت. محرم  بود


چه حیف شد که از آن جا گرسنه برگشتیم

طمع به خوشه ی گندم برایمان کم بود


ببین که مهبطمان بعد از این هیاهوهاست

دلیل بودنمان انتشار یک غم بود


کسی به غربت ما اعتنا نکرد و ندید

که زخم سینه مان را امید مرهم بود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد