ز خود پیوسته می پرسم که مهجوری چه خواهد شد؟
اگر نزدیکی اَت این است پس دوری چه خواهد شد؟
کنون که خوب می بینم تو را با چشمِ خود این اَم...
ببین دیگر به نابینایی و کوری چه خواهد شد
فقط یک بار محضِ دل خوشی بزمی فراهم کن
فقط یک بار با یک بوسه ی صوری... چه خواهد شد؟
مرا مختارِ بینِ ماندن و رفتن رها کردی
اگر دل خوش کنی ما را به مجبوری چه خواهد شد؟
تو داری ناز می ریزی و من در فکرِ آن روزی
که با این نازها دورانِ مستوری چه خواهد شد؟
...
همیشه با خودم این رشته از افکار را دارم
که تکلیف طنابِ دارِ منصوری چه خواهد شد؟
سلام
عالی بود
سلام
ممنون