چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

ناممکنی شدی همه ی ممکنات را...


"دل شرح آن دهد که چه گفت و چه ها شنید"

آه تو را به صوت تغزل خدا شنید

وقتی که از زبان تو قالو بلا شنید

حتی صدای اشک تو را  تا قضا شنید

خون گریه کرد بر تو چو آن ماجرا شنید


یک جرعه از مقام نزول تو مریم است

خون گریه هم برای بلایای تو کم است


تو اشک های فاطمه را در می آوری

وقتی برای قرب خودت سر می آوری

سنت به ستر سرّ و تو معجر می آوری

تا این که دست از اثرت بر می آوری

با خود چه خوب جلوه ی حیدر می آوری


شان نزول سوره ی مریم نگاه توست

تفسیر آیه هاش همه بطن آه توست


وقتی که در سلوک تحمل قدم زدی

از کاس ناب صبر ِخدا بیش و کم زدی

رنگ وجود را تو به سنگ عدم زدی

تا اینکه بر جریده ی عالم قلم زدی

زینب شدی زمین و زمان را به هم زدی


مهر تو پیر میکده را بنده میکند

در حشر حبّ  تو همه را زنده می کند


معجر حجاب عالم امکان ِ موی توست

صهبای خیزانی ِ تو غرق ِ بوی توست

تقدیر آن طهارت لب در سبوی توست

حتی اگر بریده سری رو بروی توست

ذرات هر چه هست مقفای هوی توست


با شعر تو تنزل مریم چه حاجت است

ای ما رایت گفته تو را غم چه حاجت است


در کاف کربلای تو ...کشتی شکسته است

های حسین تو همه در خون نشسته است

از یای یک نگاه تو صد هوش رسته است

در عین عشق اوج جنون نقش بسته است

حتی ز صاد صبر تو ایوب خسته است


من با زبان الکن این بیت های هیچ

کی وصف می توان همه را در ردای هیچ


ناممکنی شدی همه ی ممکنات را

محیای فی الحسین کجا و ممات را؟

ماندم تو را رکوع کنم یا خدات را

عقلی رسیده است مگر انتهات را؟

سیر من الحسین الی القرب ذات را


در مکتب تو  درس گرفتند انبیا

روحی لک الفدا و نفسی لک الوقا

 

 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد