ز حال خود چه بگویم؟ سخن نیاز ندارد
اگر بهانه تو باشی به من نیاز ندارد
تو هرکه آمده بر گیسویت به دار کشیدی
چنان غریب که دیگر کفن نیاز ندارد
کدام معنیات ای عشق صرف صورت ما شد
که روح گوشه نشینان به تن نیاز ندارد
من از عصارهٔ دردم به هیچ کس نخوراندم
دلی که سوخته آتش زدن نیاز ندارد
الا که بال زدی با پر علم به سلامت
کسی که رفته از اینجا وطن نیاز ندارد