در غربتی که شهرۀ افواه میشویم
محضِ شنیدن غم خود چاه میشویم
از شهر پُر چراغ رمیدم به خود خموش
گفتی برای خلوت تو ماه میشویم
آیینهگی خطاست اگر در طریق عشق
از ذوق بوسهای همه گمراه میشویم
ای مرگ استخاره نکن کار خیر را
ورنه به راز زندگی آگاه میشویم
هرکس ز درد ناله کند اهل درد نیست
ما را اگر کسی شکند آه میشویم