باید شکست آینۀ دلشکسته را
باید بُرید شاهرگِ نبضخسته را
باید چگونه بند زد این آب را به گِل؟!
این موجِ بیقراریِ از هم گسسته را
باید چگونه بند زد این روح را به هم؟!
این تکّهتکّههای به خود زخم بسته را
با نوحههای نوح مگر گریهای کنیم
تا بگسلند کشتی در گِل نشسته را
آهی که راهِ چاره شود قعرِ چاه اوست
تا کی کند نصیبِ دلی آن شکسته را...