چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چو جورش می‌بری...


از ما چه انتظار به جز کم گذاشتن
آهی فقط به سینه‌ی خود دم گذاشتن


هی زخم روی زخم زدن طیّ روزها
شب‌ها کمی خیال به مرهم گذاشتن

حتی اگر غزل بنویسیم، چاره چیست
بر روی واژه ها ردی از غم گذاشتن

با تو چه حرف‌ها که نگفتیم و طی شدیم
عشق است و داغ بر دل آدم گذاشتن

از خستگی‌ مفرطم این هم نشانه‌ای؛
خود را برای مرگ فراهم گذاشتن
...
مهجوری‌ام عصاره‌ی یک سال هجری است
چاره... قدم به ماه محرم گذاشتن