چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

خدا را شکر، دل را خواست تا دیوانه اش باشد


چه دورِ باطلی... وقتی که کعبه خانه اش باشد


چه می گردیم ما؟ جبریل هم پروانه اش باشد


 

نه تنها هر چه مخلوق است مدهوش اَند از جامش


رسول الله(ص) هم مستِ می ِ پیمانه اش باشد


 

علی(ع) ممسوسُ فی ذاته... تَمادَت فی مناجاته


و هر چه هست در واقع، همه بیعانه اش باشد


 

به حکمِ لا فتا الاّ علی(ع) لا سیف الاّ... هم


خدا تکبیر گوی ضربه ی جانانه اش باشد


 

نمی افتد به دامِ هیچ وهمی جلوه ی عنقاء


که مرغانِ هوایی بندِ دام و دانه اش باشد


 

قَلَعتُ‏ بابَ خیبر را بنور ربّها... حیدر(ع)


که این یک باب از صدها هزار افسانه اش باشد


 

به حالِ خویش می بالم... که در این پختگی کالم


خدا را شکر دل را خواست تا دیوانه اش باشد

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
jj سه‌شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 02:42 ق.ظ

مرحبا به این ذوق و خالق ذوق...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد