از ما چه انتظار به جز کم گذاشتن
آهی فقط به سینهی خود دم گذاشتن
هی زخم روی زخم زدن طیّ روزها
شبها کمی خیال به مرهم گذاشتن
حتی اگر غزل بنویسیم، چاره چیست
بر روی واژه ها ردی از غم گذاشتن
با تو چه حرفها که نگفتیم و طی شدیم
عشق است و داغ بر دل آدم گذاشتن
از خستگی مفرطم این هم نشانهای؛
خود را برای مرگ فراهم گذاشتن
...
مهجوریام عصارهی یک سال هجری است
چاره... قدم به ماه محرم گذاشتن
سهشنبه 30 مردادماه سال 1397 ساعت 05:18 ق.ظ
دیوونه میکنی آدمو مصطفی جان
دلم تنگ شده برات شدید
مثل همیشه عالی مینویسی
قلمت سمت حرم..
یا حسین
عزیزی حسین جون