همیشه دردمندی مقتضای حالِ مسکین است
به ساحل سر نهادن عادتِ دریای غمگین است
مخواه از من که صحرای صبوری باشم آنجاکه
تمام کوهها گفتند: بارِ عشق سنگین است
بُوَد عمری که در صبح طلوعش چشم بر راهست
دلم آیینهای دارد که بیاندازه خوشبین است
من از خرما به سلمان دادن این بیت فهمیدم
که بعد از چند صد سال عاشقی... یک لحظه شیرین است
حضرتِ سیّد رضا جعفری