چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

دوباره چشم تو...

تو چشم هات قشنگ اند مثل آهوها

و حرف هات همه خالی از هیاهوها


چقدر حال مرا خوب می کند یادت

درست مثل غزل خوانی پرستوها


به باد گفته ام از کوی تو گذر نکند

مگر خدای نکرده دوباره گیسوها...


نسیم هم به لطیفی دستهایت نیست

به عطر ناب تو کی می رسند شب بوها


ز غنچه های لبت ابتکار می بارد

چرا طمع ننمایند بچه پر روها؟!!


مرا بگیر در آغوش چشم های خودت

ببر مرا به خیالت به توی در توها


اگر سراغ تو را هر کسی گرفت بگو

فقط برای منی مه ترین مه روها


بگو که هرکس و ناکس که لایق من نیست

بگو که عشق ندارد هوای ترسوها


ببین چه کرده ای با من چنین خراب شدم

مکن که تاب ندارم از این هیاهوها


تو عادتت شده خون ریختن به پای خودت

بریز خون مرا هم به تیغ ابروها...............................!!!!!!!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد