چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

ابتلا

گفتم که مبتلای تو باشم. ولی نشد

یک عمر در هوای تو باشم. ولی نشد


می خواستم که با مدد چشم های تو

صورتگر ثنای تو باشم. ولی نشد


در قُرب و بُعد و حادثه حرفی نمی زدم

 شاید که آشنای تو باشم. ولی نشد


گفتم برای با تو شدن در سلوک عشق

بیمار چشم های تو باشم. ولی نشد


می خواستم که در همه ی عمر. ای عزیز

همراه لحظه های تو باشم. ولی نشد


کی می شد اینکه هم من و هم تو یکی شویم؟

هم بنده هم خدای تو باشم!؟. ولی نشد


ارشد الی الطریق. "که در راه مانده ام

تا اینکه پا به پای تو باشم". ولی نشد


من در خودم  زبانه کشیدم و سوختم

می خواستم برای تو باشم. ولی نشد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد