چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

... فردا را

 

به استقبال باید رفت از امروز فردا را

مگر دستی بگیرد دستهای بسته ی ما را


شبیه قصه ی یوسف نشسته گوشه ی زندان

و  یا از انتهای چاه میبینیم بالا را


همه مردیم و محتاج مسیحایی دمی هستیم

ید بیضا فقط می خواهد و اعجاز موسا را


از این ساحل که طوفانیست باید دل به دریا زد

که یک قطره نمیخواد به جز آغوش دریا را


تبری میکنیم از غیر چشم یار ادرکنی

وبعد از آن میاویزیم گیسوی تولا را


محرم آمده از راه تنها فرصت بودن

و باید ساخت با این روضه ها بنیان دنیا را


معلم روی تخته با گچ قرمز مشخص کرد

برای عالم و آدم خودش موضوع انشا را...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد