چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

رسم ِ انگشتر

دلبری کن..سخت محتاجم به این دل بردنت

خب ببَر... کاری ندارم من به حاصل بردنت


 در فرائض عشق بازی کار ِ هر ناچیز نیست

لذّتی دارد پس از آن تا نوافل بردنت


با دعای عهد چون صبحی سحر خیزی کنم

نقص ِ پیمان می کنی  هنگام ِ کامل بردنت


قول دادی .. پای قولت باش... تیغت را بکش

در صفم.. تا کی رسد سوی مقاتل بردنت


در رکوع و سجده ات انفاق معنا می شود

رسم ِ انگشتر به انگشتان ِ سائل بردنت


گفت: جاء الحق.. از آن پس فهم ِ ما تغییر کرد

منطقی دارد هیاهوهای باطل بردنت


عشق کی آسان شود در پیچ و خمّ ِ موی تو؟!

شرح ِ اسفار است اجمالی ز مشکل بردنت


نظرات 1 + ارسال نظر
روحانى جمعه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:47 ق.ظ

اقتدار جنون
:)

:)
فصل الخطاب عقل جنون بود و جان ِ ما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد