تقدیر ِ ما حساب و کتابی نداشته
دائم حضور بوده.. غیابی نداشته
پس هر چه هست و هرچه نبودست دیده ایم
این چشم ها که فرصت ِ خوابی نداشته
ما بچه های رنج و خرابات و غربتیم
با این حساب، قصّه.. عذابی نداشته
هرکس به ما رسیده فقط طعنه ای زده
کاری به کار ِ حال ِ خرابی نداشته
تنها صد و سی و سه غزل مانده تا بهشت...
پس هر چه گفته ایم ثوابی نداشته
غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد..