چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

از عشق گریزی نیست...

از عشق گریزی نیست...از صورت زیبا هم

از انس به بانویی در قصه و رویا هم


اینکه من و او تنها زیر ِ غزل ِ باران

در حال ِ قدم رنجه بر خاطره ها با هم ...


باشیم و فقط چیزی از جنس ِغزل باشد

بین من و او ... بعداً ... دو تا دل ِ رسوا هم


باید برود از بین... هر چیز میان ما

یک حرف اگر باشد یا نقطه و کاما هم


ای بانوی رویایی که واقعیت داری

با ما تو مکن کاری که خاطره... با ما هم؟!

نظرات 3 + ارسال نظر
روحانی دوشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:57 ب.ظ

خیـــعلی خوب بود.
فضای عالی ای داشت
باید برود از بین...هر چیز میان ما
یک حرف اگر باشد یا نقطه و کاما هم
معرکه بود!

اینو نتونستم خوب بخونم : باشیم و فقط چیزی از غزل باشد

باشیم و فقط چیزی از یک غزلی باشد...

جسارت بود البته. ببخشید

حسین بیدگلی چهارشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:44 ق.ظ http://ashkeshoghekhoda.blogfa.com

سلام
کیفمان کوک شد
کی زن میگیری حال و هوای رویاهات عوض شه داداش؟

سلام حسین جون... نیستی تو پلاسااا... حواسمون هس
میگیریم ایشالا :)

[ بدون نام ] دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:42 ق.ظ

در من نبودن تو موج میزند
غریق نجاتی ندارم غرق میشوم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد