صفر نهصد و ... هی... چقدر خطش رندست
عمّامه ی شیخ ِ ما همیشه گُندست
لا حول ولا قوه الا با الله
این شیخ همش تیترِ یکِ لوموند است
***
تا این که خریم رویمان پالان هست
تا گورخریم فرصت جولان هست
باید که ادامه داد به عرعرها
تا این که بفهمند هنوزم جان هست
***
خب آخرش؟.. انقلاب کردیم که چه؟
این قدر شعار باب کردیم که چه؟
آن فسق و فجورها چه ایرادی داشت؟
سی سال فقط ثواب کردیم که چه؟
***
آخوند که هست... تازه صد جا بوده
مسئولِ عقیدتیِ ناجا بوده
با نیت قربه الی القالی باف
در کاشتن درخت کاجا بوده
***
با قمپز و ژست انتقادی.. دادی
به ریز و درشت... صف و ستادی.. دادی
دادن شده بود کار هر روز و شبت
یک عمر فقط باجِ زیادی دادی
***
با طرح سوال ها نترسید از ما
با شرح مثال ها نترسید از ما
ما کفترِ جلدِ حاکمیّت هستیم
با این پر و بال ها نترسید از ما
***
یک ساعت و نیم روده درازی می کرد
با آیه و با حدیث بازی می کرد
با پاکتِ پولِ منبرش... حاج آقا
مخ می زد و خرجِ ناز و نازی می کرد
***
انگار از اول اشتباهی بودیم
ما تلخی یک امید واهی بودیم
افتاده به روی دوش ما از چپ و راست
این قدر که ما فراجناحی بودیم
***
از بخت سپید در سیاهی بودیم
از بخت بلند در تباهی بودیم
ما برگ برنده ایم تا می بازیم
ما دفتر شصت برگِ کاهی بودیم
***
هیچیم ولی همیشه هستیم همه
جامیم که خورده و شکستیم.. همه
ما چشم امید به گریبان داریم
که چاک کنند... پس نشستیم همه
عالــــــی
فکر کنم. متن رو در پلاس منتشر میکردید بهتر بود
ممنون... پلاس هول هولکی خونده میشه
چمبرالله قوزکم حاج آقا
و من الله توفیق را برای شما خواستارم :)
سلام
افتخار لیک شدنه وبلاگ اشعار خاعک بر سریتان در هبوط نصیبتان شد مبارک باشد
پولشو بدید لدفن
با تشکر(:
سلام
با اون همه کثرت لینک نوبره به خدا :)
یه پولی ام باید بدین :)