این روزها که تیغ ز رو بسته اند بَر...
آشفته ای جنون زده... محتاجِ نیشتر
"از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست"
حال ِ بدی که خوب نشد جز به چشم تر
این خط و این نشان و من و ما که می رویم
نامرد باشم آخر این راه را اگر...
من پیش گوی معجزه ی خویش می شوم
تن مانده بر زمین و سرم سوی یار... پر
از ما نمانده است و نماند به جز خیال
از او نمانده است و نماند به جز اثر
حالا کنارِ خویش سراغ از خودت بگیر
باید کشید بار ِ بلا.. هرچه بیشتر
باید برای رفتنِ مان چاره ای کنیم
راهی به پیشِ پای نداریم جز قَدَر...
... جز به چشم تَر .
راهی به پیشِ پای نداریم.... جز " قَدَر "
اومدم بنویسم ، چشم تر و عنایت و نگاه و.... بعد بذهنم رسید همه ی اینادر گرو همون قدری است که شما گفتی...
واقعا : "مگر اینکه تو تغییر دهی قضا را...."
توفیقاتتان مستدام ، قابلیت هاتان افزون
التماس دعا
لا تقنطوا من رحمة الله...