چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

تا عشق را فهمیده‌ام(سالی دِگر)


با چشم‌هایت عاقبت راهی به خود وا می‌کنم

گمگشته‌ای دارم که آن را در تو پیدا می‌کنم


با تیغِ معصومانه‌ات هر قدر می‌خواهی بزن

چون زخم‌ها را هم به دست تو مداوا می‌کنم


وصل و فراقت را یکی دیدم که بعد از عاشقی

دارم برای مرگ بیش از حدّ تقلّا می‌کنم


جایی که درک مردم از عاشق شدن دیوانگی است

من هم به ناچار عشق را با عقل حاشا می‌کنم


روزی اگر می‌خواستی از من جدا باشی، بدان

در هر غزل حرفی زِ لب‌های تو افشا می‌کنم


*

از سال شصت و یک اگر جامانده‌‌ام سالی دگر

هر جور که باشد خودم را در دلت جا می‌کنم



نظرات 3 + ارسال نظر
سه‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1398 ساعت 10:38 ب.ظ

بسیار زیبا

ممنون

ایشان یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1398 ساعت 08:40 ب.ظ

حیف از اون قالب وبلاگ به اون قشنگی!
نمیشه بازیابیش بفرمایید حضرت شاعر؟!

واقعا حیف... نه. بلاگ اسکای گفته به خاطر مشکلات امنیتی امکان ویرایش قالبو برداشته

یه دوست خیلی قدیمی سه‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1398 ساعت 10:44 ق.ظ

خیلی زیبا و مثل همیشه پر از ذوق
..
همیشه نابی رفیق..
..
اوچیکم

مخلصم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد