چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

حرزِ عزراییل


بسم الله

 

به دنیایی که می‌بالی بگو من بال و پر دارم

بگو از سرزمین دیگری جز تو خبر دارم

 

به دنیایت بگو فکری برای رفتنت کردی

بگو تنها دو روزی از خیابانت گذر دارم

 

به دنیایی که می‌خواهد تو را در خود نگه دارد

بگو کم کم از این ویرانه آهنگ سفر دارم

 

بگو آنها که می‌مانند را هم دور می‌ریزد

ولی من پیش‌دستی می‌کنم تا نیشتر دارم

 

گذشتن را علی(ع) با شوق رفتن یادمان داده

چرا من با خیالاتم کسی را بر حذر دارم

 

برادر مرگ آگاهی و یا سرگرمِ گمراهی؟!

به هر راهی که هستی با تو حرفی مختصر دارم

 

شنیدی ماجرای گرگ‌ها و چاه و یوسف را

غلط‌ انداز فهمیدیم، من هم گوشِ کر دارم

 

مگرنه حسرتِ یوسف دلِ خونِ زلیخا شد

چرا یعقوب دم می‌زد؛ به هجرش چشمِ تر دارم

 

لباسِ هجر فرقی نیست مال این و آن باشد

که عزرائیل می‌گوید به زیرش آستر دارم

 

برادر رزقِ ما شاید شهادت باشد اما تو

نگو من غیرِ رسمِ مرگ حرفی بیشتر دارم

 

برایت حرزِ عزراییل را با این غزل بستم

من این ابیات را سوغاتی از خوف و خطر دارم

 

نمی‌خواهم تغافل‌خانه‌ی حیرت‌سرا باشم

چنان آیینه‌ی هرزی که هر کس را نظر دارم

 

اگرچه جنگ عقل و عشق تکراری است اما من

نمی‌خواهم از این دیوانگی‌ها دست بر دارم

 

نمی‌دانم چه تقدیری است بعد از عصرِ عاشورا

همه سرها به روی نیزه‌ها رفتند و سر دارم

 

حرزِ عزراییل نامِ مجموعه شعری است با همین حال و هوا... تا چه افتد از نگاهِ دوست در تقدیرِ ما.


نظرات 2 + ارسال نظر
چهارشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1398 ساعت 09:33 ب.ظ

آفرین. بسیار عالی

ممنون

ایشان پنج‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1398 ساعت 09:08 ق.ظ

به به
مبارکا
به سلامتی
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد