از دل بریدهام که بدهکارِ گریه نیست
از چشم خستهای که سزاوار گریه نیست
قطعِ امید کردهام از آرزوی وصل
بیگانهات به لطفِ تو سربار گریه نیست
این پردهای که روی تو را مات کرده است
شرمِ من است... تاریِ دیوارِ گریه نیست
آبی برای رفتنِ تو ریختم زِ چشم
وقتی صلاح کار به انکار گریه نیست
دیگر به بیخیالیِ خود خو گرفتهام
گاهی تحمّلِ غمِ تو کار گریه نیست
از هرچه اشک و آه... اَتُوبُ اِلی الحسین(ع)
نامی به جز حسین(ع) خریدار گریه نیست
***
بیدل به هرکجا رگِ ابری نشان دهند
در ماتمِ حسین(ع) و حسن(ع) گریه میکند