چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

یادگاری


مرد جای گریه‌اش سیگار می‌خواهد فقط

دل بریدن ریسمان دار می‌خواهد فقط

ما غلط کردیم در باب حساب عاشقی
سیر در این بادیه زنهار می‌‌خواهد فقط

دیده را عزم تماشا نیست چون دیدار او
چشم‌هایی تا ابد بیدار می‌خواهد فقط

هر دمی یاد تو کردم باز حالی تازه داشت
ذکرکم فی الذاکرین تکرار می‌خواهد فقط

خوب می‌دانی که ما جمله ظلومیم و جهول
شانه‌ها افتاده اما بار می‌خواهد فقط

تا محرم چند پاکت مانده... زودش دود کن
مرد بعد از روضه‌‌اش سیگار می‌خواهد فقط

این غزل محصول درخواست رفیقی است، مصرع اول را برایم فرستاد و  گفت بیتش کن. ما هم به طریقه‌ی حضرت بیدل که فرمود "بحر حیرتم بیدل، موج‌خیز معنی‌ها/مصرعی اگر خواهم سر کنم غزل دارم"... غزل تحویلش دادیم. و از جمله دویست و خورده‌ای پراکنده‌نوشت‌هایی که با عنایت ریست فکتوری پرید. ولیکن از آنجا که قدیما با انشای لفظ سیگار در غزل موانست داشتیم در حافظه ماند تا به حافظه‌ی مزخرف سه‌دبلیوی جهانی بسپاریمش، حافظه‌ای که تقریبا معنای دیگری از ماندگاری و یادگاری خلق کرده و اساسا تاریخ را به فهم قدما تحریف کرده است. لعنت بر تکنولوژی و رحم‌ت بر ما و شما که در این تار  عنکبوت تنیده‌ی متکثر متحیّرم، نه تحیری از جنس رب زدنی تحیرا فیک، بل چیزی به تمام معنا سرگردان‌کننده. والسلام.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد