چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

در قاف قربت ما همه تنهای تنها...

 

وقتی برای زخم‌هایت مرهمی نیست

یعنی به غیر از تیغ با تو محرمی نیست

 

ای عشق، بی‌رحمانه بر ما رحم کردی

تنها میان سیلی از غم‌ها... غمی نیست

 

دائم تو را در خاطرم دارم... چه کردی؟

با لحظه‌هایی که بدون تو  دمی نیست

 

ما جز نداری هیچ دارایی نداریم

دستان خالی هم خودش چیز کمی نیست

 

در پیچ و تاب گیسویش تنهاترینیم

دیوانه می‌داند که آنجا "با همی" نیست

 

ای دل به جز شش‌ گوشه‌ در هرجای هستی

جایی برای دردهای آدمی نیست

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد