چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

ماتم سرای خاک مقام نظاره نیست...


همین که شام سیاهم سپید شد به نگاهی
عدم به وقت وجودم رسید... "شد" به نگاهی

من و تمام هرآنچه به دست خویش نوشتم
شبی به شطحِ لبی ناپدید شد به نگاهی

مقدّر است برای کسی که قدر ندارد؛
دلی که از همه کس ناامید شد به نگاهی

منی که بار نبردم پس از توجه حیرت
ستون قامتم از غم خمیده شد به نگاهی

رسیده‌ام به قراری که بی‌قرار بمیرم
تمام شهر بگوید: "شهید شد به نگاهی"


نظرات 1 + ارسال نظر
* یکشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1399 ساعت 12:18 ق.ظ

یا اینطور:
رسیده‌ام به قراری که بی‌قرار بمیرم؟
و تمام شهر بگوید: "شهید شد به نگاهی"؟

اگه خدایی نکرده استفهامش انکاری باشه چی؟!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد