چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

شیوه‌ی چشمت فریبِ جنگ داشت


یک گوشه‌ای نشسته‌ام و بی‌قرار جنگ
با شیوه‌های چشم تو در انتظار جنگ

قدر جنون به عقلِ کسی قد نمی‌دهد
جز ما که خم شدیم فقط زیرِ بار جنگ

از آشتی ملولم و تشویشم آرزوست
سر را سپرده‌ام به خدا پای دار جنگ

آنکه همه اسارتِ خویش است و دیگری
عیّار نیست تا که بفهمد عیار جنگ

از رنگ‌های فانیِ عالم چه مانده است؛
رنگِ لباسِ خاکی‌مان از غبار جنگ

اینجا شلمچه نیست برادر نفس بکش
با زخم‌های سینه‌ی خود؛ یادگار جنگ


نظرات 2 + ارسال نظر
حمید چهارشنبه 7 آبان‌ماه سال 1399 ساعت 06:34 ب.ظ https://gharghenegah.blogsky.com/

بسیار عالی...

حمید دوشنبه 12 آبان‌ماه سال 1399 ساعت 05:50 ب.ظ https://gharghenegah.blogsky.com/

احسنت.. بسیار عالی مصطفی جان

مخلصم حمید جان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد