تقدیر بود و چشم تو بود و نگاه من چیزی عیان نبود مگر اشتباه من معشوق من بگو که به جز آرزوی تو دیگر چه بوده است قصور و گناه من
بگذار تا تمام شود راه چاره ها من باشم و تو باشی و تنها ستاره ها دیگر مگو دوباره ای از عشق بازیت مُردم از این رها شدنِ با دوباره ها