چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

چشمۀ چشمهایش

اَللَّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ شاعِرٍ شَعَرَ حَقَّ چَشْمْ هایَشْ

تقدیر


تقدیر بود و چشم تو بود و نگاه من

چیزی عیان نبود مگر اشتباه من


معشوق من بگو که به جز آرزوی تو

دیگر چه بوده است قصور و گناه من

بگذار تا تمام شود راه چاره ها

من باشم و تو باشی و تنها ستاره ها

دیگر مگو دوباره ای از عشق بازیت

مُردم از این رها شدنِ با دوباره ها

راحت ترم ازاینکه تو از ما رها شوی

دستی به قاب قوس بگیری و وا شوی

من در همین زمین به خدا فکر می کنم

عرش خدا برای تو کز ما جدا شوی